در ادامه بحث نوبت پیشین، ابتدابه بررسی دیدگاه موسوم به جهان بینی غیردینی و لوازم و نتایج آن در برخورد با دغدغه های اقتصادی می پردازم:
1- جهانبینی غیردینی:
بر طبق این دیدگاه، انسان برآمده از زمین و ساکن در آن و حاکم بر آن است. حیوانی است متکامل که بر اثر تکامل زیستشناختی از انواع پست تر حیات به تفکر هوشمندانه و عمل بر مبنای این تفکر نائل گردیده و به مدد این توانایی عظیم خود بنیاد علم و تکنولوژی و فلسفه و هنر را پی افکنده و روز به روز به عظمت و ارتفاع این بنا افزوده و میافزاید. زندگی دارای شرایط بسیار پیچیده و غیرقابل پیشبینی است و عواملی همچون ارتباطات، تصادف، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و امثال آنها به موازات هوش و درایت و فرصتشناسی و غیرهم میتواند در موفقیت فرد تاثیر فراوان بگذارد.
در این بازی پیچیده که دشواریهای آن به موازات امکانات و رفاه آن روبه تزاید است، افراد باید هر چه بیشتر بتوانند از توانایی های عقلی خود و فرصتهای پیش آمده نهایت بهره را ببرند و با تقویت انواع هوش، به ویژه هوش اقتصادی، سود خود را بیشینه و زیانهای احتمالی را کمینه کنند. در عین حال با کمک گرفتن از شگردها و پیشرفتهای دانش روانشناسی، بکوشند تا اثرات سوء دغدغهها و نگرانیهای خود را کاهش دهند.
از سوی دیگر؛ تداوم فرد در گرو تداوم جامعه است. بنابراین نیاز به نوعی اخلاق طبیعی هست که براساس آن افراد جامعه به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و با دوری جستن از حرص و آز و فریبکاری و ستمکاری و در مواردی فدا کردن خواست خود در راه مصالح جامعه، به تداوم آن یاری رسانند.
در این دیدگاه نوعی مکارم اخلاقی طبیعی لازم میشود که شاید بتوان از جنبهای آن را «آزادگی» نامید، یعنی با وجود اینکه شخص به مبادی اخلاقی متافیزیکی باور ندارد اما گونهای کرامت و بزرگواری در وجود او استقرار یافته که باعث میشود دست به هر کاری نزند و پارهای حدود و حرمتها را ولو اینکه در تضاد با منافع و مطامع فردی او باشد، رعایت نماید.
ناگفته نماند که در این دیدگاه، رابطه فرد و جامعه یک طرفه نیست و بسته به نوع نظام اجتماعی حاکم، جامعه نیز در مواقع بحرانی و به هنگام نیاز فرد باید به او کمک کند تا به سلامت از بحران عبور نماید یا دست کم کمترین آسیب را متحمل شود. به عنوان مثال بیمههای اجتماعی، سازمانهای بشر دوستانه و حتی همدلیهای سایر افراد جامعه، حمایتهایی است که جامعه در راه بقای فرد به ظهور میرساند.
بدترین وضعیت برای فردی که دارای این جهانبینی است، این است که در جامعهای زندگی کند که تنها انتظار فداکاری از افراد داشته باشد و در مواقع خطر او را تنها و بیپناه رها کند.
درباره این سایت